پیش بسوی مرد شدن
پسر عزیز تر از جونم از امروز قراره بهت شیر ندهم ویه قدم بر دارم برای مرد شدنت نمی دونم چطور با این قضیه کنار میایی از صبح که رفتم اداره تا الان که ساعت 4 ندیدمت پیش خاله ستاره خونه اونها هستی با اینکه بهش اعتماد دارم اما تو دلم خیلی می ترسم نگرانت هستم تو عادت به دوری از من را داری اما نمی دونم چه واکنشی داری و چطور با این قضیه کنار میایی خدا کنه که اذیت نشی پسرکم دلبرکم و من مطمئن هستم برای به اغوش کشیدنت دلم خیلی تنگ میشه ... مرحله بعدی که از پوشک گرفتن است بعدش هم جدا خوابیدن شاید از همین شبی برای جدا خوابیدنت تلاش کنم می گذارم ببینم عکس العملت چطوری هست... ب ابایی نوبت مامان تمام شد حالا نوبت توست که کنارم بخوا...
نویسنده :
حسنامامان ایلیا
16:10