اولین کاردستی مامان برای ایلیا
بعد از مدت ها تونستم کاردستی ایلیا گلی را تکیمل کنم از این جعبه برای نگهداری اسباب بازی های کوچکش استفاده می کنم البته به این شرط که پسری کوتاه بیاد نخواد روش وایسته ایلیا خیلی با دقت وسایل را داخلش می گذاره وبا یکسری تلاش وسایل را بر می داره یه خوبی که داره اسباب بازی های کوچکش رو دیگه نمی تونه پهنشون کنه وسط خونه
پسر گلم اين چند روز داري حسابي خوش مي گذروني هي دست ماماني را مي كشي مي بري تو حياط خونه كه اب بازي كني بعد از كلي آب بازي كردن بايد به زور بيارمت تو خونه خب ديگه فعلا فرمانروا شما هستيد ما هم چاره اي جز تسليم نداريم برات ماسك خروس رو ساختم اما تو مي گي من بذارم رو صورت بگم قوقولي قوقو كه اقا بخنده (از تو سايت خانه دانش اموزان بندر ياد گرفتم)
مي خواستم برات عكس هاتو بذارم ولي نتونستم تو اولين فرصت چند تا عكس خوشگل از خودت كاردستي هاي مامان هنرمندت مي گذارم
جدیدا ماسک ها را پرینت بعد رنگ می کنم روی رسم می چسبونم اینجوری کمتر وقت میگیره
فداي چشمانت مادر