شعر قبل از 2 سالگی

وقتی مامان نتونه شعر بگه خاله سمیه را مجبور می کنه که در احولات ایلیا گلی این سروده را بگه

تقدیم به بلبل زندگیم ایلیا جونی

اتل متل یه بچه یه بچه ی ناز نازی

کوچول موچول و شیطون ،عاشق اسباب بازی

اسم قشنگی داره ایلیای مامان

چشم سیاه لپای رنگی داره ایلیای مامان

یادم تورا فراموش ایلیای بابا

تپل مپل بازیگوش ایلیای بابا

اسم باباش صادق خان و مامانشم حسنا جون

کی بشه بزرگ بشه داد بزنه مامانی و بابا جون

بابا سرکار میره و مامان میره اداره

می مونه باغ دلم پیش خاله ستاره

وقتی از راه میرسم میاد بغل ایلیای نی نی

نه غذا نه میوه، دادمیزنه مامانی می می

از سرو روم بالا میره موهامو هی میکشه

تا میام فرار کنم از ته دل جیغ می کشه

بادندونای تیزش گاز میگیره میخنده

وقتی که من جیغ میزنم لباشو زود میبنده

زور فلک نمی رسه بر سر این نیم وجبی

دنیارو برهم می زنه با این لبای عسلی

عاشق گربه و اسباب بازیه

می ریزه غذاشو رو قالی و فکر می کنه بازیه

وقتی می خنده انگار باغ گله رولبهاش

ذوق می کنه مامانی دست میذاره تو دستاش

دل دنیارو برده با این لبای خندون

خاله سمیه ش میگه آهای نخند بی دندون

کشتی گرفتنو بهش یاد داده بابا صادق

کشتی میگیرن شبا می بازه بابا صادق

از ته دل ایلیا می زنه زیر خنده

بدوبدو میکنه موش موشی برنده

عاشق آب بازی و خاک بازیه تپلوی مامان

با سه چرخه ش میره گردش کوچولوی مامان

عاشق دالی بازیه میرقصه با هر آهنگ

با بچه ها میره بازی ،بدو بدو ،بنگ بنگ

تو بازی هم دلش میخواد رییس بچه ها باشه

میون این همه گل غنچه ی غنچه ها باشه

محمد و نرگسی،سارا و زینب گلی

ناز و ملوس ،لپ قرمزی و تپلی

اگه کسی گوش نکنه حرفشو،گاز میگیره دستشو

تا گریه می شن،با ابرو و اشاره،بچه م میگه راستشو

تو کامپیوترش همش کارتون و بازی داره

یه جفت کفش قهوه ای کوچیک و ناز نازی داره

از بین این کارتونا یکی رو دوست نداره

دست منو میگیره ،مامان،یکی دیگه رو بیاره

باید بریم به گردش با گربه بازی کنه

آب بازی و خاک بازی و سه چرخه بازی کنه

به همه ی حیوونا میگه توتو،گربه و مرغ وماهی

شبا میریم پارک شاید توتو ببینه جایی

عشق مامان، کی میشه بزرگ بشی مرد بشی

واسه آبجی کوچولوت سایه ی بالا سر بشی

الهی هرجا میری گل بریزن توراهت

دنیارو برهم بزنه صورت مثل ماهت

الهی بزرگ بشی دورت بگرده مادر

چشم واکنی خدا به روت بخنده مادر