نگهداري ايليا
مربي هايي كه لباس هاي تيره مي پوشن و چهره بهم ريخته كه بنظر من بچه نمي تونه به راحتي باهاشون ارتباط برقرار كنه ...
كلاسي كه گفتن بچه هاي زير دو سال را نگه مي دارن حدود ۲ در ۵ متر مربع بود اتاقي باريك كه ۵ گهواره هم گذاشته بودن داخلش كه فضا را خيلي كوچكتر مي كرد وقتي ازش پرسيدم چند تا ني ني تو اين سن نگه ميدارين گفتن ۱۳ تا سرم سوت كشيد اسباب بازي هايي هم كه بچه بايد باهاشون بازي كنن خيلي بي كيفيت وتقريبا كثيف بود.
خلاصه من كه اصلا خوشم نيومد حياط مهد هم از همين سرسره ها وتاب هاي فلزي اهل بوق كه با اين گرماي اينجا اصلا قابل استاده نيستن داشت و بجاي چمن پر بود از سنگ ريزه...
حالا من موندم اين پسر ناز نازيم را چكار كنم خدا كنه خاله طوبي (پرستار امير حسين )قبول كنه بياد پيشت تو خونه خودمون ازت نگهداري كنه
كاش من كارمند نبودم تا كوچولوي عزيزم تنها نمي شد