ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

دنیای زیبای ایلیا

3 سال و 6 ماهگی

1393/6/14 23:44
722 بازدید
اشتراک گذاری

خسته از ماموریت رسیده بودم خوابیده بودم اومده بالای سرم دستشو گذاشت روی سرم گفت مامان تب دالی؟

گفتم:اره

بدو دوید تو هال به باباش میگه  مامان تب داله مامان تب داله دستشو کشدیه اورده بالای سرم میگه مامان تب داله بریم دکتر امپول برنه خوب بشه

اینم از پسر دکتر مامحبت

بهش میگم ایلیا خیلی خوشحالم که با من صحبت می کنی میگه منم خوشحالم من غرق بوسش می کنم

 گفت مامان برام اصه (قصه) بگو ما هم گفتیم بذار قصه ای بگیم که نکته تربیتی داشته باشه شروع کردم به گفتن که یه پسری بود به اسم ایلیا مامان بابا خیلی دوستش داشتن خیلی عاشقش بودم یه روز مامان به اقا ایلیا گفت پسرم تو دیگه بزرگ شدی باید روی تخت خودت بخوابی اگه کنار بابا مامان بخوای جات تنگ میشه می خوری زمین از این حرف های ایلیا هم قرار شد که دیگه روی تخت خودش بخوابه ...

گفت مامان دوباله بگو منم شروع کردم دوباره تعریف کردن اب تاب دادن وبارسوم که خواست بگم احساس کردم صداش بغض داره چراغ روشن کردیم دیدم به تمام پهنا صورت پسر عزیزم اشک هست  گفتم مامان چرا گریه میکنی گفت مامان سه تایی بخوابیم

گفتم باشه پسرم بعد با خودم گفتم مگه این اقا پسری تا کی کوچک هست به من نیاز داره بهر حال روزی خواهد رسید که از من اتاق جدا بخواد شاید من ارزو داشته باشم بیاد کنار من باشه گفتم فعلا بیخیال

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)