ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

دنیای زیبای ایلیا

احوالات ایلیا

1392/1/24 1:19
414 بازدید
اشتراک گذاری

یه بچه دوساله چکار کنه که  بابا مامان ناراحت نشن

.

.

.

بشینه یه گوشه با خودش بازی کنه یا تلویزیون نگاه کنه یا شاید هم بخوابه واینکه تو مهمونی از کنارمون بلند نشه  بچه ها را نزنه ، وقتی غذا می خوره روی لباس یا فرش نریزه یا اینکه وقتی خسته از سر کار میای درکت کنه بذاره بخوابی همین

.

.

.

اما من نمی خوام من تمام سختی ها را با صبر تحمل می کنم تا شادی وخنده روی صورت فرزندم باشه

 

بعد نوشت:

الان دارم که تایپ می کنم ایلیا داره با تفنگش به من تیر  می زنه من یه دستمو بردم  بالا می گم  ترسیدم ترسدم... واقا ایلی داره می خنده

تو یه مهمونی اقا ایلیا یه بچه را زد منم بردمش تو یه اتاق دیگه که تقریبا تاریک بود مثلا زندانیش کردم حدود یک دقیقه هر چی گریه کرد در براش باز نکردم بعد گفتم چرا بچه ها را زدی من ناراحت شدم شروع کرد به بوس کردن من و تا اخر مهمونی دیگه کاری به بچه ها نداشت اینم یه تجربه مادرانه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سوری مامان زهره
24 فروردین 92 16:39
اما من فکر می کنم زندانی کردن اونم تو اتاق تاریک کار خوبی نیست ، بچه ترسو میشه و در آینده از تاریکی می ترسه! لطفا دیگه این کارو نکن


عزیزم تاریک نبود کم نور بود از روی ساعت 1 دقیقه بود فکر کنم این روش از کتاب های اقای دهنوی برداشتم مطابق اون کتاب بازای هر سال یک دقیقه تنبیه من طاقت نیاوردم سر یک دقیقه کوتاه اومدم ومهمترین نکتش این بود غیر از خودم کسی متوجه نشد بعدشم بغلش کردم گفتم نارحتم کردی کارت اشتباست به هر حال باید راحلی پیدا کنم بعدشم اشتی
سوری مامان زهره
24 فروردین 92 16:40
بدو بدو خاله آپ شد!!!!!!!!!
مامان ضحی
24 فروردین 92 23:57
آفرین به تو مادر فداکار
خاله مریم
26 فروردین 92 0:40
اگه از چیزی که دوستش دازه محرومش کنی. و خیلی باهاش صحبت کنی.کم کم زدن می ذاره کنار


اره واقعا همینطوره اما باید با محبت باشه مثلا یه شب ایلیا می گفت پارک همون شب محمد را گاز گرفته بود منم بوسش کردم گفتم چون محمد را زدی امشب پارک نمی برم چرا محمد را زدیخلاصه چند بار تکرار کرد اما از پارک خبری نشد
مامی امیرین
26 فروردین 92 18:40
سلام بانو. منم فکر کردم که شاید بچه رو تو اتاق گذاشتن کار خوبی نباشه ولی دیدم که از روی تجربه این کار و انجام دادین. راستش امروز امیرعلی خیلی گریه میکرد... منم گفتم اگه زیاد گریه کنی باید برای تو راهرو و اونجا بشینی..اولین تنبیهش بود و اونم ترسید و سریع ساکت شد. موفق باشی.
زری مامان مهدیار
5 اردیبهشت 92 8:58
تنبیه ترسناکیه حسنا جون
تاریک و نیمه تاریک نداره تنها موندن و زندانی شدن خیلیییییییی ترسناکه


1 دقیقه بود فقط ...
مهرنوش
8 اردیبهشت 92 9:44
سلام عزيزم
ميدو نم اين كار شما فقط بخاطر اين بود كه اين رفتار رو ديگه انجام نده اما اين جور تنبيه ها اثر كوتاه مدت داره بهتره بخاطر اين كارش باهاش صحبت بشه و مشكل رو حل كرد اگه بچه خودش قربانى تنبيه بدنى باشه بيرون از خونه با بچه ها مشكل پيدا ميكنه


ممنون از نظرتون