عکس
تقدیم به زینب جون ومنصوره عزیز
یه دختر خاله عزیز دارم یه مدت عاشق الاغ بود خلاصه عروس شد دست از سر الاغ هایش کشید وکلکسیون الاغ ها شو حراج زد یکیشون هم نصیب ما شد.
بدون شرح(فقط بگم کسانیکه تو این عکس هستن هیچ شباهتی به امروزشون ندارن این عکس حدود 15 سال قبل گرفته شده دلفارد جایی که ما با اب خاک وسنـــــــــــــــــــگ بسیار بازی کردیم روزگار را گذراندیم)
خب بریم به اصل مطلب نقش اول وبلاگ یعنی اقا پسری
خدایا هیچ زمانی مریضی برای کوچولوهای نازنین نیار
اندر حکایت از پوشک گرفتن پسری
برنام خواب پسری کلا عوض شده مثلا 2 شب بیدار میشه دوست داره بازی کنه بعضی وقت ها که زورمون نمیرسه بیدارش کنیم مجبوریم تو رختخواب امیو بهش بدیم فشارش نیوفته البته اونم بدون اینکه چشاش باز کنه نوش جان می کنه وادامه لالا
جدیدا هم به چیدن وسایل روی هم علاقمند شده بستگی داره چی گیرش بیاد
در اخر اینم اردکی که فقط 3 روز مهمون خونمون بود با اذیت هایی که اقا پسری کردش زودتر باهمون خداحافظی کردبه دنیا فانی رفت
پسرم تمام لحظات زندگیت سرشار از عشق باشه